چندخطي براي خدا

چندخطي براي خدا
  • اخرین مطالب
  • مطالب پربازدید
  • مطالب تصادفی

توي آينه بخودم نگاه كردم٬چقدر شكسته شدم٬موهاي سفيدم از ريشه رشد كردن و از زير رنگ مويي كه چند ماه قبل براي پوشوندنشون به سرم گذاشته بودم بمن دهن كجي ميكردن!احساس كردم چقدر ناتوانم كه حتي سفيدي موهام داره منو ميرنجونه!باخودم گفتم خدايا٬من خام تر از اونم كه بگم اين سفيدي حاصل تجربه اس و توي آسياب سفيد نشدن!!

من از آينه ها ميترسم.اونا بهترين آشكار كننده ي حقايق هستن و من خاكي٬ از بدو خلقت اجدادم از تلخي حقيقت گريزون!!!

خدايا تو بمن يكبار فرصت زندگيي دادي٬اما من نفهميدم اين يكبار چطوري گذشت! فقط طعم تلخيهاش دهن روحم رو بدمزه كرده.

خداي خوبم شنيدم كه گفتي اين تلخيها واسه اينه كه آدمها تا غم نداشته باشن ياد تو نميفتن!اما من چي؟من كه بابت هر خوشحالي هم گفتم خدايا شكرت.مني كه هر روز ميگم خدايا ممنون كه بهم فرصت اينجا بودن رو باز دادي.پس چرا منو مهمون شاديها نكردي؟تو هم خشك وتر رو باهم مي سوزوني؟

خداي خوبم من از نبودن نميترسم٬ چراكه بيچاره روحم هم خسته شده از كشيدن اين جسم باچند ده كيلو وزن اضافه!!!من ميدونم كه نبودنم اينجا٬مساويه با بودنم پيش تو.اما حالا كه منو مهمون زمين كردي وفرستادي اردوي اجباري كه نميدونم زير برگه ي رضايت نامه شو كي امضا كرده پس چرايه كار نميكني بهم خوش بگذره؟

چقدر دلم ميخواد بيام اون بالا٬كنار تو٬پاهامو دراز كنم وتو چاي داغي جلوم بذاري ومن بگم :آخيش٬هيچ جا خونه ي آدم نميشه٬

خداي خوبم نميدونم چند دقيقه٬چندساعت٬چند روز٬ چندماه و يا چند سال ديگه زنده ام اما از تو ميخوام دستاتو بكني توي جيبت و كمي..فقط كمي از آرامشي رو كه اونجا پنهون كردي برام بفرستي.خدايا منو از دردهاي زميني نجات بده.من تحمل ندارم كه هر روز خروار خروار درد زميني رو با خودم اينور اونور ببرم.بعد هم دستتو بكن توي اون جيبت وبرام صبر بفرست.آره صبر ميخوام.خسته شدم از بس كه از كوره زود در رفتم.آخه چرا؟تو كه خودت اينقدر صبوري چرا يه كم از خودتو بيشتر در من ندميدي؟

خدايا ميدونم كه خيلي چيزها رو يه بار دادي وتموم شد و دوباره نميشه رفت ته صف يا منتظر سهميه ي اضافي باشم!ميدونم موهام ديگه خرمايي نميشه٬ ميدونم جوونيم ديگه بر نميگرده٬ ميدونم...اما هنوزم خيلي چيزها دست توست.فقط گوشه ي چشمي از تو كافيه.خداي خوبم ٬ يه كم نگام كن..از اون نگاه هايي كه من باهاش سبك بشم.خداي مهربونم٬ اين روزها من خيلي گرفته ام٬ يه كم از لبخندت رو بمن بده.هرچي ميگم سيب بازم اين لبها باز نميشه٬ تو بيا و از دو طرف لپ هام رو بكش و منو مهمون اتفاقات خوب كن! عزيزترينم ٬ وسيله اي بفرست واسه حمل كيسه ي سنگين غمهام و اونا رو يه جا بريز كه ديگه بازيافت نشن !!عزيزم من براي شاد بودن فقط و فقط به تو نياز دارم٬ خودتو از من دريغ نكن. بزار با تو برم به جنگ تمام موهاي سفيدم. برم به جنگ هزاران درد كه نميدونم از كجا پيداشون شده!

خوب ترينم ٬ نكنه يادت رفته منو فرستادي اينجا تو غربت زمين ومنو به حال خودم رها كردي؟

خداجونم ٬من دلم آغوش تو رو ميخواد...آغوشي كه نه منت داره ونه بوي هوس...

بنده ي تو:  سيما          



ادامه مطلب

مطالب مرتبط

نظرات


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







نمایش کلیه نظرات